روستای صرفه/ابادی از یاد رفته....

روستای صرفه از توابع دهستان گروه/احمداباد بخش راین استان کرمان
سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ب.ظ

روزگار غریبه

گاو ما ما می  کرد

 گوسفند بع بع می کرد

سگ واق واق می کرد

و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی

 شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روزصبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند

 دیروز که حسنک با کبری چت می کرد .کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد.پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد.

 برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود .ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد .ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله  درد سر نداشت...قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبری و مسافران قطار مردند

اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل همیشه سوت و کور بود .الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی  مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ی مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت اما او از چوپان دروغگو گله ندارد

 چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد

 به همین دلیل است که دیکر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد


نوشته شده توسط نوشته شده توسط : سید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

روستای صرفه/ابادی از یاد رفته....

روستای صرفه از توابع دهستان گروه/احمداباد بخش راین استان کرمان

روستای صرفه/ابادی از یاد رفته....

روزگار غریبه

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ب.ظ

گاو ما ما می  کرد

 گوسفند بع بع می کرد

سگ واق واق می کرد

و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی

 شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روزصبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند

 دیروز که حسنک با کبری چت می کرد .کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد.پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد.

 برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود .ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد .ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله  درد سر نداشت...قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبری و مسافران قطار مردند

اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل همیشه سوت و کور بود .الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی  مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ی مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت اما او از چوپان دروغگو گله ندارد

 چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد

 به همین دلیل است که دیکر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد
۹۳/۰۷/۲۹
نوشته شده توسط : سید

نظرات  (۲)

۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۰۸ فروهر وَ فرداد
آهان اون بالا خوندم از توابع کرمان هست...خب اینجا پاریس شماست؟البته که میتونه پاریس باشه...بستگی به نگاه شما داره

میگن بکوش عظمت در نگاه تو باشد...نه در چیزی که به ان می نگری...اینطوری چیزی که به ان می نگری...نهایتا عظمت پیدا میکنه...صبر کن و تماشا...
پاسخ:
برا ما از پاریس عزیزتره:(

:)
۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۳۵ فروهر وَ فرداد
صددر صد..پاریس و از اون بالاترشم(بقول شما)
از هر کجا که تو باشی آغاز می شود...کی میدونه...شاید کسی در پاریس در آرزوی دیدن صرفه باشد...

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد...
آنچه خود داشت ز بیگانه تمانا می کرد..
پاسخ:
بحرحال همین که وبلاگ صرفه از پاریس بیننده داره جای بسی شگفته:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">