شعر
نگفتن مان را به پاى بیخیالی مان نگذار
هنوز
زود است تا بفهمى
سکوت،
نامِ مستعارِ مردى ست
که
تمامِ سیم خاردارهاى مرزِ جهان
تکه
اى از حنجرهاش را
به
یغما بردهاند
تا
ابرازِ وجود کنند...
هر زمان تنها شدم از شعر یاری ساختم
همچو نقاشان ز هر نقشی نگاری ساختم
خزان سر زد ز طبعم واژه های رنگ رنگ
واژه ها گل کرد و از گل بهری ساختم ...
مجموعه تصاویری از فروردین 94 از طبیعت روستای زیبای صرفه در ادامه:
ادامه تصاویر در ادامه ی مطلب:
مباش آرام حتی گر نشان از گردبادی نیست
به این صحرا که من می آیم از آن، اعتمادی نیست
به دنبال چه می گردند مردم در شبستان ها
در این مسجد که من دیدم، چراغ اعتقادی نیست
نه تنها غم، سلامت باد گفتن های مستان هم
گواهی می دهد دنیای ما دنیای شادی نیست