کاش نقاشی ام زیبا بود تا قدرت افرینش را ترسیم کنم ، هنگامی که خورشید ارام ارام به خانه خویش قدم میگذارد ، به پشت کوهای سر به فلک کشیده صرفه ، به دیاری که با سادگی زیست ، و از دامان خود چه مردان و زنان رنج کشیده ای را پروراند ، اسمان زیبا ترمیشد در غروب ، پاک پاک ، از ایینه پاک تر ، انگار خداوند قدرتش را بیشتر نشان می داد ، عشقش را ، احساسش ، را
۲ نظر
۲۸ دی ۹۵ ، ۲۱:۵۲