روستای صرفه/ابادی از یاد رفته....

روستای صرفه از توابع دهستان گروه/احمداباد بخش راین استان کرمان

روستای صرفه/ابادی از یاد رفته....

۳۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

عمر شیشه ی عطر است، پس نمی ماند
پرنده تا به ابد در قفس نمی ماند

مگو که خاطرت از حرف من مکدر شد
که روی آینه جای نفس نمی ماند...



۰ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۴۳
نوشته شده توسط : سید

همچو نی می نالم از سودای دل
 آتشی در سینه دارم جای دل
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ نا پیدای دل

 رودخانه ی صرفه که متاسفانه در سالهای اخیر به علت کم ابی در فصل تابستان معمولا اب سطحی ندارد و در فصول زمستان و بهار اب این رودخانه به راه می افتد و  با گذشتن از باغهای صرفه و در نهایت از تنگ صرفه خارج می شود و پس از عبور از کوه های پرپیچ و خم تنگ صرفه با رسیدن و برخورد با رودخانه ای دیگر محلی به نام دو رودخانه ای را تشکیل می دهند که در نهایت این اب به سد روستای گیشیگان (گشیگان) می ریزد.

تصاویر بیشتر رودخانه ی صرفه را در ادامه مطلب مشاهده کنید:

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۵۲
نوشته شده توسط : سید

چه زیبــا می گفت مترسک....

                   وقتی نمی شود رفت...

                                  همین یک پا هم اضافیست....


۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۲۷
نوشته شده توسط : سید
 

من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد

بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد...

۲ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۵
نوشته شده توسط : سید

فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
 دیدیم کزین جمع، پرکنده کسی رفت
 شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت


۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۲۲
نوشته شده توسط : سید

 

          خانه چون فانوس خاموشست و شمع خانه نیست
     باغ اگر بی گل شود انگیزه در پرواز نیست

تصاویری از خانه های قدیمی کاهگلی قدیمی که حالا خرابه ای بیش نیستند در ادامه :

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۴۹
نوشته شده توسط : سید



 

دریغا دیده ی دل ها به خوابست
نداند کس که غم ها بی حسابست
دمی اندیشه کن کاین زندگانی
عذاب اندر عذاب اندر عذاب است...


۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۰۸
نوشته شده توسط : سید

بر موی چو خاکستر من طعنه مزن
آتشکده ای درون جانست هنوز
تا صنع خدا را نگرم دیده ی من
بر چشم غزالان نگرانست هنوز
گر شور جوانی ام تو را باور نیست
آماده ی روز امتحانست هنوز

مدرسه ی قدیمی روستای صرفه که در حال حاضر شباهتی به مدرسه ندارد و از ان بعنوان اغل گوسفندان استفاده می شود 


۱ نظر ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۱۳
نوشته شده توسط : سید

هر زمان تنها شدم از شعر یاری ساختم
همچو نقاشان ز هر نقشی نگاری ساختم
خزان سر زد ز طبعم واژه های رنگ رنگ
واژه ها گل کرد و از گل بهری ساختم ...

مجموعه تصاویری از فروردین 94 از طبیعت روستای زیبای صرفه در ادامه:

۱ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۵۱
نوشته شده توسط : سید

حال آرام بر لابه لای سنگ هایی که روی خاک دراز کشیده وهر سنگی پر از

درد های آدم هایی است که  اینک در زیر خاک مدفون شده اند.قدم بگذاریم...

وکنارشان چند دقیقه  تحمل کنیم!هر سنگی شرح حالی دارد .

داستانها وخاطراتی دارند که به همراه خود درزیر خاک پنهان کرده اند.دردودل هایی که هیچ وقت گفته نشد.وهزاران دردو حسرت وافسوس ...

 

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۴۲
نوشته شده توسط : سید