مردم بالا دست چه صفایی دارند...
مردم بالادست، چه صفایی دارند....
چشمههاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد....
من ندیدم دهشان،
بیگمان پای چپرهاشان جا پای خداست.
ماهتاب آنجا، میکند روشن پهنای کلام.
بیگمان در ده بالادست، چینهها کوتاه است...
مردمش میدانند، که شقایق چه گلی است.
بیگمان آنجا آبی، آبی است.
غنچهیی میشکفد، اهل ده باخبرند.
چه دهی باید باشد.
کوچه باغش پر موسیقی باد.
مردمان سر رود، آب را میفهمند........
گل نکردندش، ما نیز
آب را گل نکنیم.