عصر بهاری
پنجشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۳۶ ب.ظ
یاد انها که به مترسک مزرعه نخندیدند و به کلاغ هاسنگ نینداختند و از پرچین باغ سیب عبور نکردند.
مینویسم
تا دستانم از حرکت باز نایستد و می خندم تادهانم بسته نماند...
بالای سرم خورشید یا ماه فرقی نمیکند مهم این است که خدایی که در نزدیکی من است مرا دوست دارد.تو بامنی وخدایا مرا بی تو لحظه ای هرگز...
قبل از اینکه چراغ ها را روشن کنی با کلاغها که رو به غروب میروند خداحافظی کن....
۹۴/۰۲/۱۰