ایل من گر چه جوان بودی و پیرت کردند ، سهم تو شاه شدن بود وزیرت کردند...
چهارشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۵۸ ق.ظ
ایل من گر چه درختان تو را دار زدند / و کلاغان به عقابان تو منقار زدند
ایل من گر چه رهاندند پلنگت را هم / وحشت آلوده گرفتند تفنگت را هم
ایل من گر چه تو را خانه نشین می خواهند / و برای تو شبی بد تر از این می خواهند
ایل من گر چه خزان ذوق بهارت را خورد / باد آمد همه ی دار و ندارت را برد
ایل من گر چه لقب های بزرگت دادند / یوسفت کرده و هر بار به گرگت دادند
ایل من گر چه به تاریخ تو نیرنگ زدند / تیشه بر ریشه ی اندیشه و فرهنگ زدند
ایل من در پی موسایی و آبت برده است / خوانده بر چینه خروسان و تو خوابت برده است
گر چه چندیست در این ایل سیاوش مرده است / پشت خاکستر هر طایفه آتش مرده است
ایل من جار بزن شیون و دندال بس است / داغ سهراب برای جگر سال بس است
ایل من حق تو غم نیست خدا می داند / پاسخ عشق ستم نیست خدا می داند
ایل من کوچ کن امشب همه را بر گردان / چادر و اسب و رمه را برگردان
زندگی بی حرکت شور ندارد پوچ است / آخرین راه نجات همه ی ما کوچ است....
//
شعر از: کورش کیانی قلعه سردی (http://alisakilorestani.blogfa.com)
عکس از : سید هادی سادات حسینی گروه