پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ب.ظ
صبح که چشم باز کردم
آسمان خاکستری رنگ را دیدم
دیگر حتی پرنده ها هم
در این هوا پرواز نمیکنند
فقط هر از گاهی ، کلاغی تنها
پر میکشد و رد میشود
اما گنجشکان از طوفان میترسند
هنگام باد و باران و تگرگ
زیر درخت کاج قدیمی
جلسه میگذارند و پر حرفی میکنند !
اما برای کلاغ ها
طعم هوا فرقی نمیکند !
راهشان را میروند !
و به مقصد میرسند !
تو را نمیدانم ولی من
ترجیح میدهم همان کلاغ سیاه تنها باشم
من در آسمان تنها هستم ولی میدانم
کلاغ های دیگری هم وجود دارند...