ابادی از یاد رفته
خانه
چون فانوس خاموشست و شمع خانه نیست
باغ اگر بی گل شود انگیزه در پرواز نیست
تصاویری از خانه های قدیمی کاهگلی قدیمی که حالا خرابه ای بیش نیستند در ادامه :
تا ز بزم گرم یاران
ساقی گلچهره رفت
در حریفان گریه هست و نغمه ی مستانه نیست
بلبلم اما ندارم نغمه در باغ خزان
هر صدف باشد خزف گر در دلش دردانه نیست
دست زن باید که افزود چراغ عمر را
خانه ی بی باغبان را لطف در گلخانه نیست
بی پناه دست او یک دم ندارم تکیه گاه
در گریبان می برم سر را اگر بر شانه نیست
گر نباشد شهرزاد قصه گو از شب چه سود
زن بود خود شهرزاد و این سخن افسانه نیست
هر قفس را نغمه ی بلبل گلتان می کند
خانه ی بی یار برای مرد جز غمخانه نیست