بیابان را، سراسر، مه گرفته است .
چراغ قریه پنهان است
موجی گرم در خون بیابان است
بیابان ، خسته
لب بسته
نفس بشکسته
سگان قریه خاموشند...
مباش آرام حتی گر نشان از گردبادی نیست
به این صحرا که من می آیم از آن، اعتمادی نیست
به دنبال چه می گردند مردم در شبستان ها
در این مسجد که من دیدم، چراغ اعتقادی نیست
نه تنها غم، سلامت باد گفتن های مستان هم
گواهی می دهد دنیای ما دنیای شادی نیست
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی میکند
زندگی یا مرگ بعد ما چه فرقی میکند
ماهیان روی خاک ماهیان روی اب
وقت مردن ساحل دریا چه فرقی میکند
سهم ما از خاک مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجا انجا چه فرقی می کند...
تصاویری از خانه هایی که یا عمر صاحبشان به این دنیا نبوده و یا زندگی در شهر و روستاهای اطراف را ترجیح داده اند را در ادامه مطلب مشاهده کنید:
خـــوشـا
آنــــان
کــــه در
گـــهــواره
مُــردنـــد
کـــــه
بـــویـی
از غــــمِ
نبــردنـــد...
نشان مهر و وفا نیست در تبسم گل
بنال بلبل بی دل که جای فریاد است...
دیدن ادامه تصاویر در ادامه مطلب: