بر موی چو خاکستر من طعنه مزن آتشکده ای درون جانست هنوز تا صنع خدا را نگرم دیده ی من بر چشم غزالان نگرانست هنوز گر شور جوانی ام تو را باور نیست آماده ی روز امتحانست هنوز
مدرسه ی قدیمی روستای صرفه که در حال حاضر شباهتی به مدرسه ندارد و از ان بعنوان اغل گوسفندان استفاده می شود