دیشب از بام جنون دیوانه ای افتاد و مرد
پیش چشم شمع ها پروانه ای افتاد و مرد
از لطافت یاد تو چون صبح گل ها خیس بود
شبنمی از پشت بام خانه ای افتاد و مرد...
۰ نظر
۰۶ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۴
دیشب از بام جنون دیوانه ای افتاد و مرد
پیش چشم شمع ها پروانه ای افتاد و مرد
از لطافت یاد تو چون صبح گل ها خیس بود
شبنمی از پشت بام خانه ای افتاد و مرد...
بیابان را، سراسر، مه گرفته است .
چراغ قریه پنهان است
موجی گرم در خون بیابان است
بیابان ، خسته
لب بسته
نفس بشکسته
سگان قریه خاموشند...