فروردین روستای صرفه (3)
پنجشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۴۱ ب.ظ
من که میدانم شبی عمرم به پایان میرسد
نوبت خاموشی من سهل و آسان میرسد...
نمایی زیبا از چشمه ی روستای صرفه:
من که میدانم که تا سرگرم بزم و مستی ام
مرگ ویرانگر چه بی رحم و شتابان میرسد
من که میدانم به دنیا اعتباری نیست،نیست
بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست،نیست
من که میدانم اجل ناخوانده و بیدادگر
سرزده می آید و راه فراری نیست،نیست