همچو نی می نالم از سودای دل
آتشی در سینه دارم جای دل
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ نا پیدای دل
رودخانه ی صرفه که متاسفانه در سالهای اخیر به علت کم ابی در فصل تابستان معمولا اب سطحی ندارد و در فصول زمستان و بهار اب این رودخانه به راه می افتد و با گذشتن از باغهای صرفه و در نهایت از تنگ صرفه خارج می شود و پس از عبور از کوه های پرپیچ و خم تنگ صرفه با رسیدن و برخورد با رودخانه ای دیگر محلی به نام دو رودخانه ای را تشکیل می دهند که در نهایت این اب به سد روستای گیشیگان (گشیگان) می ریزد.
تصاویر بیشتر رودخانه ی صرفه را در ادامه مطلب مشاهده کنید:
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع، پرکنده کسی رفت
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت
خانه
چون فانوس خاموشست و شمع خانه نیست
باغ اگر بی گل شود انگیزه در پرواز نیست
بر موی چو خاکستر من طعنه مزن
آتشکده ای درون جانست هنوز
تا صنع خدا را نگرم دیده ی من
بر چشم غزالان نگرانست هنوز
گر شور جوانی ام تو را باور نیست
آماده ی روز امتحانست هنوز
هر زمان تنها شدم از شعر یاری ساختم
همچو نقاشان ز هر نقشی نگاری ساختم
خزان سر زد ز طبعم واژه های رنگ رنگ
واژه ها گل کرد و از گل بهری ساختم ...
مجموعه تصاویری از فروردین 94 از طبیعت روستای زیبای صرفه در ادامه:
حال آرام بر لابه لای سنگ هایی که روی خاک دراز کشیده وهر سنگی پر از
درد های آدم هایی است که اینک در زیر خاک مدفون شده اند.قدم بگذاریم...
وکنارشان چند دقیقه تحمل کنیم!هر سنگی شرح حالی دارد .
داستانها وخاطراتی دارند که به همراه خود درزیر خاک پنهان کرده اند.دردودل هایی که هیچ وقت گفته نشد.وهزاران دردو حسرت وافسوس ...