روستای صرفه/ابادی از یاد رفته....

روستای صرفه از توابع دهستان گروه/احمداباد بخش راین استان کرمان

روستای صرفه/ابادی از یاد رفته....

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باب طاهونه درب اسیاب» ثبت شده است

ای امتداد صبح ! پر از شوق برگ و بار ! / بر ما کویر می وزد امشب نمی ببار/

آه ای شکوه و حشمت جنگل بلند شو / مثل خروش صاعقه از کوه سر بر آر /

 سردار عشق! کوچک دریا دل بزرگ ! جا مانده از قبیله ئ حلاج سر به دار ....



۱ نظر ۱۳ دی ۹۵ ، ۰۹:۵۲
نوشته شده توسط : سید

...و من که رهگذری در صدای بارانم

هنوز فرق تو را با خودم نمی دانم

 

تو هفت چلچله کوچی ،بهار تازه ئ من

من  شکسته، اسیر چهل زمستانم

 

 


هنوز برق به صرفه نیامده بود...

شب که می شد دو سه نفری از خانه میزدند بیرون، با ترس و لرز

همه جا تاریک بود و جز نور ماه دیده نمی شد؛ چون مدت زیادی نبود گوشی های موبایل مد شده بودند از بین دو سه نفر یکی شان گوشی داشت و با نور همان جلوی پایشان را می پاییدند.

هدفشان رسیدن به زمینی بود که سید سیب زمینی در ان کاشته بود،دور و بر زمین چوب و کنده و حلب و شنک دیده می شد و وسط زمین چوبی با لباسی برتن که هنگام باد به خود می جنبید و در تاریکی شبیه ادمیزاد می شد.

۱ نظر ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۰۳
نوشته شده توسط : سید