سایه ام تنها برای تیر یا مرداد نیست
پنجشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۱۶ ق.ظ
من همان تنها درخت در کنار جاده ام
گوشه ای در این این بیابان خدا افتاده ام
گرچه تنها..گرچه غمگین…گرچه دلتنگم ولی
روبروی هر کسی آغوش خود بگشاده ام
هر که آمد نام خود را بر تنم حک کرد و رفت
من نمادی از سرابی و سرابی زاده ام
یک اجاق کور زیر پای من جا مانده است
یادگاری از مسافرهای صاف و ساده ام
با تمام سرد مهری های آدمها ولی
بارها آتش برای رهگذر ها داده ام
سایه ام تنها برای تیر یا مرداد نیست
در شب سرد زمستان هیزم آماده ام
با تمام اینکه دارم پای در زنجیر خاک
چونکه همدست تبرها نیستم آزاده ام
حبیب فرقانی
درخت فوق را چندین سال پیش که نهالی بیش نبود؛ ایام عید با مشقت فراوان از "تخدان کندیم و در زمین دیگری کاشتیم و بعدها فهمیدیم زمین از تیر و طایفه ما نبوده و هم اکنون این درخت برای صاحبش چیزی بیش از یک نهال است؛ هر چند مانند اکثر گردوها امسال میوه و ثمر چندانی ندارد.
۹۶/۰۴/۰۱